آسیای مرکزی
آسیای مرکزی \āsiyā-ye markazī\ ، اصطلاحی که در نوشتههای سفرنامهنویسان اروپایی، بهصورتهای «آسیای بالا» و «آسیای داخلی» آمده، و منظور از آن، سرزمینهای واقع در بخش مرکزی قارۀ آسیا ست (میروشنیکف، 477).
محدودۀ آسیای مرکزی تا کنون بهصورتی دقیق مشخص نشده است. در نیمۀ نخست سدۀ 19 م آلکساندر فن هومبلت، دانشمند آلمانی، نخستین کسی بود که در اثر مشهور خود بهنام «آسیای مرکزی» کوشید تا مرزبندیهای آسیای مرکزی را مشخص کند. در نوشتۀ او آسیای مرکزی به سرزمینی در منطقۀ میانی قارۀ آسیا گفته میشد. اگرچه هومبلت حدود شرقی و غربی منطقۀ آسیای مرکزی را مشخص نکرد، میتوان چنین استنباط کرد که از نظر او، دشت مرتفع اوستیورت و رشتهکوههای خینگان بزرگ، حدود شرقی و غربی آسیای مرکزی را تشکیل میدادهاند. مرزبندی جغرافیایی هومبلت را بعدها پژوهشگران مردود شناختند. نیکلای خانیکف همۀ مناطق شرق ایران و نیز افغانستان را بخشی از آسیای مرکزی به شمار آورد، حالآنکه هومبلت ایران و افغانستان را خارج از محدودۀ آسیای مرکزی میدانست. با گذشت حدود یک سده، فردیناند ریشتهوفِن، جغرافیدان آلمانی، قارۀ آسیا را به دو منطقۀ مرکزی و پیرامونی تقسیم کرد. وی آسیای مرکزی را شامل مجموع بخشهای داخلی با شبکۀ رودهایی دانست که با دریاهای آزاد پیوند نداشتند. از دید او، محدودۀ آسیای مرکزی رشتهکوههای آلتای در شمال، تبت در جنوب، پامیر در غرب و خینگان در شرق بود.
روسها تا اواخر سدۀ 19 م و اوایل سدۀ 20 م اصطلاح «ترکستان» را برای آسیای مرکزی به کار میبردند (بروکهاوس، XXXIV / 174-175؛ لونین، 8) که شامل ترکستان روس و ترکستان چین بود. پس از انقلاب 1917 م در روسیه، دو اصطلاح برای مناطق یادشده در قارۀ آسیا پدید آمد که یکی آسیای مرکزی و دیگری آسیای میانه بود. بر این پایه، آسیای میانه به آن بخش از آسیای مرکزی گفته میشد که در محدودۀ اتحاد شوروی سابق واقع، و شامل جمهوریهای قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجکیستان و ترکمنستان بود. بدین ترتیب، آسیای میانه بخشی بود از سرزمینهای آسیایی اتحاد شوروی که محدود میشد به دریای مازندران در غرب، مرزهای چین در شرق، مسیر رود ایرتیش و دریاچۀ آرال در شمال، و مرزهای ایران و افغانستان در جنوب (BSE 3, XXIV(1) / 377)، و آسیای مرکزی سرزمینی بود پهناور، شامل اراضی بیابانی و نیمهبیابانی، دشتهای گسترده و کوهستانهای واقع در بخشهای درونی آسیا، ازجمله چین و مغولستان، بـه مساحت 6 میلیون کمـ2. بنابر این تعریف، مرز شمالی آسیای مرکزی کموبیش در راستای مرزهای رسمی اتحاد شوروی سابق با چین و مغولستان قرار داشت. مرز جنوبی آن درۀ رود براهماپوترا (تسانگپو) در شمال هندوستان، و مرز شرقی آن بخش جنوبی رشتهکوههای خینگان، رود زرد (هوانگهو) و کوههای تبت («دانشنامۀ بزرگ ... »، XLVI / 527) بود. بسیاری از دانشمندان جهان اگرچه با این نظر موافق نیستند، تا کنون نتوانستهاند نظر روشن و دقیقی نیز دربارۀ محدودۀ آسیای مرکزی ارائه کنند.
برپایۀ نقشهای که بر روی تارنمای «اطلاعات آسیای مرکزی» موجود است، محدودۀ آسیای مرکزی کموبیش به شکل دایره، با دو رنگ مشخص شده است که بخشهایی از مغولستان، قزاقستان، چین، ازبکستان، هندوستان، پاکستان و ترکمنستان، و سراسر اراضی افغانستان، قرقیزستان، نپال و تاجیکستان را شامل میشود.
در نشستهای متعدد سازمان یونسکو دربارۀ آسیای مرکزی، چندبار موضوع محدودۀ این منطقه بررسی شد. در نخستین نشست بینالمللی دربارۀ بررسی «تمدنهای آسیای مرکزی» (آوریل 1967) گفته شد که اصطلاح آسیای مرکزی میتواند بهگونههای مختلف تعبیر و تفسیر شود، ازاینرو، هر کوششی برای تعریف آن جدلبرانگیز خواهد بود. بااینوصف، مجمع عمومی یونسکو اعلام کرد که این منطقۀ جغرافیایی خود بر واقعیتی فرهنگی و تاریخی دلالت دارد. با گذشت یک دهه از آن تاریخ، نشست دیگری در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، دربارۀ آسیای مرکزی برگزار شد که در آن از وجود محدودههای متفاوت جغرافیایی در ادوار مختلف تاریخی سخن رفت و معلوم شد که محدودۀ پذیرفتهشدۀ پیشین منطبق بر واقعیات تاریخی ـ فرهنگی نبوده است. پسازاین، نشست دیگری در پاریس، در اکتبر 1978، برای بررسی تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی و مصوبات اجلاس شهر دوشنبه تشکیل شد. در گزارش این نشست آمده است که «تحدید حدود آسیای مرکزیِ کنونی همان است که در اجلاس پیشین یونسکو مشخص شد» (میروشنیکف، 479-480).
از عهد باستان تا کنون، پژوهندگان بسیاری دربارۀ منطقهای که «آسیای مرکزی» خوانده شده است، به پژوهش پرداختهاند. کهنترین بررسیها از آنِ دانشمندان و جهانگردان چینی است که ازجملۀ آنان بـه سیماتسزیان (سدۀ 2 قم)، فاسیان (سدۀ 2 م)، هیـوئن تسیانگ (سدۀ 7 م) و چـان چونگ (سدۀ 13 م / 7 ق) میتوان اشاره کرد. آثار دانشمندان مسلمان، ازجمله ابودلف مسعر بن مهلهل، ابنفضلان، مسعودی، گردیزی، اصطخری، رشیدالدین فضلالله، میرزا حیدر دوغلات (مؤلف تاریخ رشیدی)، زکریای قزوینی، حمدالله مستوفی، یاقوت، حافظ ابرو و دیگران، دربارۀ تاریخ و جغرافیای این منطقه، نیز درخور توجه است. در روسیه و اروپا هم دانشمندانی دراینباره به پژوهش پرداختهاند که از آن جملهاند: آسپلین، بارتولد، بیچورین، گِدین، گووِرن، گومیلف، گروم گرژیمایلو، هانستاد، نورین، اینوسترانتسِف، ماسون، مِتسباخر، پِلیو، پِرژِوالسکی، پوتانین، رادلُف، روبروفسکی، رِموسات، روکهیل، شلگل، اشتاین، تولستُف، کازلُف، اُبروچِف و دیگران («دانشنامۀ بزرگ»، همانجا؛ گومیلف، «ترکان ... »، 471-479).
جغرافیای طبیعی
آسیای مرکزی سرزمین گستردهای است با ویژگیهای جغرافیایی گوناگون، شامل دشتهای پهناور، کوهستانها، بیابانهای خشک، اراضی نیمهبیابانی و شنزارهایی چون قراقوم و قزلقوم. این سرزمین از لحاظ ریختشناسی به 3 منطقه از غرب به شرق تقسیم شده است: منطقۀ کوهستانی، شامل رشتهکوههای تیانشان، مغولستان، آلتای، خینگان و خِنتِی. در این بخش کوهستانی، فرونشستها و درههای گسترده، چون چالۀ جونگار، همراه با آبشارهای عظیم وجود دارد که دریاچههای بزرگی در این چالهها پدید آمدهاند. منطقۀ دوم، یا منطقۀ میانی، شامل ارتفاعات کوچکتر، بیابانها و دشتهایی است که بلندی آنها از سطح دریا حدود 000‘1 تا 500‘1 متر است، ازجمله بیابانهای گُبی و تاکلاماکان، و حوضۀ تاریم. منطقۀ سوم، کوهستان تبت و شامل ارتفاعاتی با میانگین 4 تا 5 هزار متر است که از آن جملهاند:
رشتهکوههای کونلون در شمال، قراقروم در غرب، ترانس هیمالایا در جنوب، و کوههای هِنگدوان در شرق («دانشنامۀ جغرافیایی ... »، IV / 306).
آبوهوای آسیای مرکزی بسیار متغیر و متفاوت است. آسیای مرکزی در زمستانها تحت تأثیر فشار جوّی (واچرخۀ) آسیایی قرار میگیرد. در تابستانها فشار جوّ در این منطقه اندک است. دوری از اقیانوس و جدایی رشتهکوهها از یکدیگر سبب کاهش فشار جوّ در تابستانها و خشکی هوا میشود (همانجا). میانگین گرما در بیشتر بخشهای آسیای مرکزی در ماه ژانویه (دی) از °10- تا °35- ، و در ماه ژوئیه (تیر) در بخشهای شمالی و مرکزی از °20 تا °25، و در ارتفاعات تبت حدود °10 سانتیگراد است. میزان بارندگی سالانه در 4/ 3 اراضی آسیای مرکزی حدود 100 تا 200 میلیمتر، و در کوههای اطراف، 300 تا 500 میلیمتر است. در کوهستانهای جنوب شرقی آسیای مرکزی میزان بارندگی، بهویژه در تابستانها و فصل بارانهای موسمی، به 000‘1 میلیمتر هم میرسد. نوسانِ درجۀ حرارت در آسیای مرکزی به اندازهای است که گاه میانگین آن از °40 سانتیگراد نیز فراتر میرود («دانشنامۀ بزرگ»، همانجا).
یخبندان از ویژگیهای اصلی بیشتر کوهستانهای آسیای مرکزی است. کوههای آسیای مرکزی سرچشمۀ رودهای بزرگی است که به دو اقیانوس آرام و هند میریزد. سرچشمۀ رودهای زرد (هوانگهو)، یانگتسه، مِکونگ، سالوین، براهماپوترا، سِند، ایرتیش، سِلِنگا و آمور، از کوههای آسیای مرکزی است. آب برخی رودها به دریاچههای محلی میریزند و برخی نیز به شنزارها فرو میروند. از گروهی از این رودها نیز برای آبیاری بهرهبرداری میشود که مهمترین آنها عبارتاند از: تاریم، اِدزین ـ گول و اورونگو. در بیابان تاکلاماکان و نواحی مرکزی بیابان گُبی از رود اثری نیست (همانجا).
در آسیای مرکزی، بهویژه نواحی شمالی، حدود جمهوری مغولستان و جنوب کوههای تبت، دریاچههای پرشماری وجود دارند. بزرگترین آنها دریاچۀ کوکو نور بـهمساحت 200‘4 کمـ2 است. 20 دریاچه نیز هر یک مساحتی بیش از 000‘1 کمـ2 دارند. آب بیشتر این دریاچهها شور است. مهمترین دریاچههای آب شیرین آسیـای مرکزی دریاچۀ خار ـ اوس ـ نور بهمساحت 760‘1 کمـ2 در جمهوری مغولستان، و باگراشکول بهمساحت 480‘1 کمـ2 در مغولستانِ چین است (همانجا). از دیگر دریاچههای آسیای مرکزی دریاچههای آرال، بالخاش، ایسیقکول، زایسان، تنگیز قوشمورون و آلاکول، زورکول و قراکول را میتوان نام برد که در آسیای میانه واقعاند (احمدیان، 46-50).
پوشش گیاهی آسیای مرکزی از تنوع بسیاری برخوردار است. مهمترین گیاهان این منطقه گیاهان بیابانی است. از دیگر ویژگیهای گیاهی منطقه جایگزینی مرغزارهای زیرگونۀ آلپی است که کمکم جای گیاهان نیمهبیابانی و استپی خشک را گرفتهاند. برای نمونه، در ارتفاعات 500 تا 800 متری در افغانستان، گیاهان خارگوش، ماش و خارشتر فراوان است. در این مناطق گونههای درختی اندک است. در درههای مرطوب رودخانهای، درختان افرا و گیاهان مرتعی میرویند. در ارتفاعات دامنۀ هندوکش درختان صنوبر و سوزنیبرگها، ازجمله کاج، دیده میشوند (ماسون، «محیط ... »، 32-34).
حیات وحش منطقه ظاهراً ارتباط نزدیکی با حیات وحش ایران و پاکستان دارد. جانورانی چون گاومیش کوهاندار، گوزنهای منطقۀ استپی، انواع پرندگان، بهویژه پرندگان نواحی کوهستانی، جوندگان، گراز، آهوی کوهی، خرس، شتر وحشی، اسبهای کوتاه (مشهور به اسبهای پرژوالسکی)، غزال، خرگوش، بزکوهی، گرگ و روباه در آسیای مرکزی موجودند. در این منطقه شیر بییال، ببر و گونهای پلنگ سفید وجود داشته، که نسل آنها منقرض شده است (همان، 35-37؛ نیز BSE 3, XXVIII / 498).